رفتار کودکان و فرزندان تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله ژنتیک ، نوع تربیت والدین ، مدل رفتار والدین ، محیط زندگی ، تجارب کودک از زندگی قرار میگیرد . طبیعتا کودکان برای داشتن رفتاری خوب و مناسب نیاز به کمک والدین و در برخی موارد نیاز به کمک متخصصان دارند . در این مقاله سعی بر این داریم تا با مثالی واضح بهترین روش ها برای اصلاح و تغییر رفتار کودک در اختیار والدین قرار دهیم .
برای فهم و درک بهتر موضوعات ، مطالب مورد نظر در مورد روش های تغییر رفتار کودک را به دو بخش ( گام اول و گام دوم ) تقسیم کردیم . شما در این مقاله با گام اول از تکنیک های تغییر رفتار کودک آشنا خواهید شد .
Table of Contents
Toggleوقتي مادر علي شش ساله در حال تهيه فهرست غذايي هفتگي بود علي پشت ميز غذاخوري نشسته بود و با مداد شمعي هايش نقاشي ميكشيد.
او با پايش شروع به كوبيدن روي زمین كرد مادرش با عصبانيت گفت: «تمامش كن علي»
علي شانهاي بالا انداخت و كوبيدن روي زمين را متوقف كرد اما خيلي زود مجدداً شروع كرد مادرش دوباره او را مؤاخذه كرد كه «علي گفتم تمومش كن» علي باز مكثي كرد ولي بعد از مدت كوتاهي شروع به كوبيدن روي ميز کرد .
مادرش خودكار را محكم روي ميز كوبيد سراغ علي آمد يك سيلي به او زد و با فرياد گفت: « گفتم بس كن چرا به كاري كه مرا ناراحت ميكند ادامه ميدهي چرا نميتواني آرام بنشيني و ساكت باشي؟»
علي نميداند چرا به كوبيدن روي زمين ادامه ميدهد و احتمالاً نميتواند پاسخي به مادرش بدهد ولي دليلي وجود دارد و همينطور راهي براي برخورد با اين موقعيت وجود دارد بدون اينكه تعارض ميان مادر و كودك كه براي هر دو آنها ناراحت كننده است پديد آيد .
ولي به منظور برانگيختن كودكان به انجام دادن كار مفيد و مشاركتي ما بايد با سازوكارهاي روانشناختي در اين زمينه آشنا باشيم.
همانطور كه ميدانيم همه رفتارهاي انسان هدفي دارند و در پس هر هدف انگيزهاي وجود دارد .
برخي مواقع ما هدف عملي را ميدانيم و گاهي نيز نميدانيم همه ما اين تجربه را داشتهايم كه به خودمان بگوييم چه چيزي باعث شد فلان كار را انجام دهم و سردرگمي ما موجه است .
دليل انجام دادن بعضي كارها از آگاهي هوشيار ما پنهان است همين مسئله براي كودكان ما نيز صادق است . اگر بخواهيم روند تغییر رفتار کودک و اصلاح روش ابراز وجود او را شروع کنیم ، بايد بفهميم كه چه چيزي او را وادار به عمل ميكند .
تا زماني كه ندانيم چه انگيزهاي پشت رفتار فرزندمان است شانسي براي تغيير رفتار کودک نداريم .
« ما فقط با تغيير انگيزه كودك ميتوانيم او را ترغيب به تغيير رفتار كنيم بعضي مواقع ميتوانيم با بررسی منافعي كه عايد كودك ميشود هدف رفتار او را كشف كنيم. »
در مثالِ بالا مادر آزرده شد . علي هرچند ناهشيارانه ميخواست او را آزار دهد اما دليل پنهاني براي اين كار داشت « فرياد كشيدن مادرش » .
پس سيلي زدن به او يك پيروزي برايش محسوب ميشود چرا كه توجه كامل مادرش را به دست آورده است پس چرا بايد دست از كار بكشد؟
نگاهي به منافع اين كار براي علي بياندازيد! ميتواند مادرش را به خودش مشغول كند، اين سرنخي براي هدف سري و پنهان اوست .
علي از اينكه چنين انگيزهاي داشته باشد هيچ اطلاعي ندارد اما صدها بار در روز براساس همين هدف رفتار ميكند .
وقتي مادرش اينچنين پاسخ دهد با تسليم شدن برابر خواستههاي او هدف پنهانش را تقويت ميكند. اگر علي موضوع را ميدانست ديگر هيچ منفعتي عايدش نميشد . اگر كوبيدن روي زمين مادر را نميآزرد ادامه آن كار چه معنايي ميتوانست داشته باشد؟ او خيلي زود دست از آن ميكشيد اگر لحظات آرام بازي سازنده علي آغوش پذيرا و كلمه دلگرمكننده از سوی مادر را در پي داشت او تمايلي براي جلب توجه از طريق رفتار مخرب پيدا نميكرد . اگر مادر علي با آزرده شدن ، رضايت او را جلب كند يا سعي در متوقف كردن او كند و با كتك زدن شكست خود را به او نشان دهد ، فقط بر انگيزه او براي آزار خود افزوده است.
پای علي در حال بيان كردن احساسات او است . « به من نگاه كن! به جاي اينكه غرق در يادداشتهايت شوی چيزي به من بگو!»
اگر مادر متوجه اين موضوع شود انگيزه او را تشخيص خواهد داد. او از طريق جلب توجه مادر به دنبال پيدا كردن جايگاه است.
مادر با اطلاع از اين موضوع شانس بيشتري براي كنترل موقعيت دارد. عمل كردن ناآگاهانه اشتباه بزرگي است او صرفاً بر و اذيت كردن مادر چنين كاري را ادامه ميدهد. در ادامه راههاي زيادي را كه مادر ميتواند توسط آنها جلوي خواستههاي علي را بگيرد ارائه خواهيم كرد.
از آنجا كه كودک موجودی اجتماعی است قويترين انگيزه او ميل به تعلق است.
امنيت يا احساس ناامني او بستگي به احساس تعلق او در خانواده دارد. تعلق داشتن نياز اصلي اوست .
هر كاري كه او انجام ميدهد با هدف پيدا كردن جايگاه است. از زمان طفوليت به بعد كودک به شدت مشغول کشف روشهایی برای ابراز وجود در خانواده است .
او از روي مشاهدهها و موفقيتهايش « نه در قالب كلمات بلكه به شكلي صريح » نتيجه ميگيرد كه « آها! اینگونه ميتوانم احساس تعلق كنم به اين طريق می توانم اهميت داشته باشم» و اين روش هدف آني او ميشود و پايۀ رفتار او و به عبارت ديگر انگيزۀ او را تشكيل ميدهد ميل به تعلق هدف اصلي اوست در حالي كه روشي كه براي دستيابي به اين هدف طرحريزي ميكند هدف آني او ميشود.
با توجه به توضیحات و مثال بالا ، ميتوان گفت كه رفتار کودک هدف مدار است. كودک هيچگاه از علت رفتارش آگاه نيست؛ اگر از علي پرسيده شود چرا پايش را روي زمين ميكوبد صادقانه جواب خواهد داد كه نميداند .
نگرش تمام عيار او براي حل مشكل پيدا كردن جايگاه يكی از راههاي فهميدن علت رفتار اوست. او هیچ دلیل آگاهانهاي در اين رابطه ندارد.
او بر اساس انگيزه دروني رفتار ميكند و مسائل را با آزمايش و خطا ميآموزد. رفتاري را كه به او حس داشتن جايگاه ميدهد تكرار ميكند و رفتاري را كه به او حس كنار گذاشته شدن ميدهد، ترك ميكند.
اصل راهنمايي و هدايت كودكان در همين جا است با اين حال اگر ما درك نكنيم كه كودك فكر ميكند به چه روشي ميتواند احساس تعلق كند مشكلات بسياري به وجود خواهد آمد.
مشاوره و کمک به کودکان برای اصلاح رفتار میتواند تاثیر بسزایی در شکل گیری شخصیت آنها و حتی خودشناسی در دوران بزرگسالی داشته باشد .
قبل از بحث در مورد روشهاي گوناگون يا اهداف اشتباه كودكان براي دستيابي به احساس مهم متعلق بودن، بايد مطالبي را درباره كودك بدانيم، يعني گام دوم؛ مشاهده های کودک، محيط او و موقعيت او در خانواده که در آینده به تفسیر دراین باره صحبت خواهیم کرد؛ با ما همراه باشید.